روانشناسي و مديريت



اگه به شما 20 هزار تومن پول بدن تا 5 پله رو بپريد پايين، اين کار رو انجام مي ديد؟ حتما اين کار رو مي کنيم، چون آسونه. نه!؟ حالا اگه 20 هزار تومن بدن، ولي ازتون بخوان 1 طبقه رو پايين بپريد چي؟ قطعا اين کار رو نمي کنيم. چون دست و پامون مي شکنه. حالا اگه در يک ساختمان باشيم که در حال آتش گرفتنه و تنها را نجات ما پايين پريدن از يک طبقه ست چي؟ براي نجات جونمون اين کار رو مي کنيم. درسته؟ چرا بار اول گفتيم نه و بار دوم قبول کرديم با اينکه خطر در هر دو يکسانه؟ ساده ست. چون هدف ما متفاوته و انگيزه و دليلمون فرق کرده.


انگيزه چيست ؟


تا حالا به همکلاسي هات دقت کردي؟ بعضي هاشون خيلي خوب درس مي خونند و سرکلاس به درس معلم خوب گوش ميدن. بعضي هاشون هم اصلا حوصله درس خوندن و سرکلاس نشستن رو ندارند. دليل اين تفاوت رفتاري برمي گرده به انگيزه دانش آموزان . انگيزه (motivation) همون نيرويي هست که ما رو وادار مي کنه به خواسته هامون برسيم و براي رسيدن به اهدافمون تلاش کنيم. حالا ما از کجا بايد بدونيم که جزء دانش آموزان با انگيزه هستيم يا بي انگيزه؟ افراد بي انگيزه اين ويژگي ها رو دارند:




  • اغلب کارهاشون رو ناتمام مي گذراند.




  • کارها و تکاليفي رو که به عهده دارند، انجام نمي دهند.




  • اگه به مشکلي بربخورند، براي حل کردنش تلاشي نمي کنند و از روش حل مشکل بي بهره هستند.




  • نمي تونند براي خودشون تصميم بگيرند.




  • منتظرند ديگران به اون ها کمک کنند.




  • بي‏ توجه و بي دقت کارهاشون رو انجام مي دهند.




  • براي انجام ندادن وظايف و تکاليف بهونه ميارند.




  • از مسئوليت فرار مي کنند.




  • نمي تونند براي کارهايي که قراره انجام بدن يا در آينده مي خوان انجام بدن برنامه ريزي کنند.




  • اغلب اوقات در رويا هستند.




  • تمرکز پاييني در انجام کارها يا تکاليف دارند.




  • براي انجام کاري داوطلب نمي شوند.




چرا انگيزه درس خوندن ندارم ؟


ببينيم که چه مسئله اي باعث شده بي انگيزه بشيم؟ چي ميشه که وسط درس خوندن بي حوصله مي شيم، يا اصلا نمي ريم سراغ درس ؟ مدت ها برنامه ريزي مي کنيم که درس رو شروع کنيم، اما هي امروز و فردا مي کنيم و انگار اون فردا هيچ وقت براي ما نمي رسه. همين مسئله رو ما مي تونيم در رژيم گرفتن يا کارهاي ديگه هم ببينيم. در اين جور مواقع لازمه که بشينيم فکر کنيم که چي باعث اين ميشه که ما کارمون رو انجام نديم يا عقب بندازيمش. مي تونيم از يک برنامه ريزي مناسب استفاده کنيم و خودمون رو متعهد کنيم که کار مورد نظر رو انجام بديم. مثلا مي تونيم با دوستمون که در درس هاش موفقه قرار بگذاريم که ساعاتي رو باهم درس بخونيم يا باهم بريم کتابخونه. مي تونيم براي خودمون يه برنامه درسي بنويسيم و اون رو جلوي چشممون بگذاريم و آخر روز ببينيم چقدر به اون برنامه عمل کرديم. يادتون باشه که هميشه وقتي مي خواهيم کاري رو شروع کنيم، ممکنه در شروع نتونيم اون کار رو درست و کامل انجام بديم؛ دلسرد نشيد و ادامه بديد و مطمئن باشيد با گذشت زمان اوضاع بهتر ميشه.


به فکر سلامت فکري و جسماني تون هم باشيد.


وقتي مي خواهيم يک کار رو در طولاني مدت انجام بديم، طبيعيه که بدن و فکر ما به دليل مسائل مربوط به اون کار خسته ميشه. پس لازمه که گاهي به خودمون استراحت بديم و از اون کار دور بشيم. ورزش کردن، رفتن به پارک، و تفريحات اين چنيني مي تونه به ما کمک کنه. برنامه ريزي ما نبايد جوري باشه که به سلامت ما آسيب بزنه و ضرر برسونه.


مراقب افکارتون باشيد.


گاهي ممکنه احساس دلسردي و نااميدي کنيم، ممکنه فکر کنيم که مهم نيست چقدر تلاش کنيم، در نهايت موفق نمي شيم. يا ممکنه نظرات ديگران باعث بشه از کارمون نااميد بشيم. در اين وضعيت اعتماد به نفس دانش آموزان پايين مياد و انگيزه خودشون رو براي انجام اون کار و تلاش براي اون از دست ميدن. در اين شرايط بهتره کمي به خودتون استراحت بديد، به راهي که طي کرديد تا به اين جا برسيد و موفقيت هاتون فکر کنيد و افکار منفي رو از ذهنتون دور کنيد.


مهم ترين قسمت راه کجاست؟


ميانه راه قسمت سخت و مهم راهيه که قراره طي کنيم. چرا مهم و سخته؟ به خاطر اينکه در اين جا ما ديگه مثل اول راه هيجان زده نيستيم و شايد اون انگيزه اوليه رو نداشته باشيم. ممکنه با فکر کردن به انتهاي راه و تلاشي که براي رسيدن به اون جا لازمه، احساس خستگي کنيم و نااميد شيم. گرچه هنوز نيمه راه هستيد، اما مي تونيند با فکر کردن به نتيجه اي که در آخر راه به اون مي رسيد، انگيزه تون رو به دست بياريد.


مولفه هاي انگيزه


انگيزه 3تا مولفه داره.
1. جهت: انگيزه باعث ميشه رفتارهاي انسان هدف و جهت خاصي داشته باشه و واضح تر بشه. مثلا کسي که انگيزه اش از دانشگاه رفتن وقت گذرونيه، کمتر ميره سر کلاس ها، زياد غيبت مي کنه و سرکلاس به حرف استاد خوب گوش نمي کنه. در مقابل کسي که انگيزه اش مدرک عالي گرفتنه جوره ديگه اي رفتار مي کنه. بنابراين انگيزه به رفتارهاي ما جهت خاصي ميده.


2. پافشاري: موقع هايي هست که در برابر مشکلاتي که سر راهمون هستند نياز به انگيزه داريم تا پافشاري کنيم و مشکلات رو پشت سر بگذاريم. مثلا براي بعضي از ما يادگيري زبان ممکنه سخت باشه. اما اگه انگيزه لازم رو داشته باشيم و يادگيري مون رو ادامه بديم و پافشاري کنيم، مي بينيم که مي تونيم از پسش بر بياييم؛ هرچند که اولش سخته.


3. شدت: گاهي براي رسيدن به اهداف بايد با سرعت عمل و يا شدت بيشتري تلاش کنيم تا بتونيم سريع تر به هدف هامون برسيم. مثلا اگه مي خواهيم در مبحث زبان انگليسي بيشتر پيشرفت کنيم، بايد هرروز براش وقت بگذاريم، تمرين کنيم، کلاس بريم، فيلم زبان اصلي ببينيم و.


تفاوت انگيزه و انگيزش


غير از انگيزه ، ما يه انگيزش هم داريم. به نظرتون انگيزه و انگيزش باهم تفاوت دارند؟ بله. در واقع انگيزه و انگيزش با هم تفاوت دارند. انگيزه يه عامل درونيه، در حالي که انگيزش يه عامل بيروني محسوب ميشه. يعني چي؟ مثلا درس خوندن براي نمره خوب گرفتن يا شرکت در يک مسابقه ورزشي براي برنده شدن و امتياز گرفتن مربوط ميشن به انگيزش ؛ اما انجام يک فعاليت ورزشي براي لذت بردن از اون (نه برنده شدن) يا درس خوندن و مطالعه کردن به دليل علاقه داشتن به اون درس يا مبحث از انگيزه سرچشمه مي گيرند. البته يادتون باشه، اينکه ما براي انجام برخي کارها انگيزه مون بيروني ( انگيزش ) باشه، بد نيست.


چطوري انگيزه درس خوندن پيدا کنيم ؟




  1. يه جاي مناسب براي درس خوندن پيدا کنيد که آروم باشه و وسائلي که حواس شما رو پرت مي کنه در اون جا نباشه. در اون قسمت حتما ميز و صندلي براي استفاده تون قرار بديد. اگه در نزديکي محل زندگي تون کتابخونه وجود داره، مي تونيد به کتابخونه بريد و درس بخونيد.




  2. اگه مي خواهيد از خودکار، ماژيک، برگه يا کتاب خاصي استفاده کنيد، اون ها رو قبلا دم دستتون آماده بگذاريد. اگه بخواهيد مدام بريد خودکار يا ماژيک بياريد يا دنبال اون ها بگرديد، حواستون پرت ميشه و از فضاي درس خوندن بيرون مياييد. حتما مقداري تنقلات سالم و آب کنارتون داشته باشيد تا انرژي بدنتون رو تامين کنيد. منظور از تنقلات سالم، ميوه و مغزهايي مثل گردو، بادام و . هستند؛ نه شيريني و پفک و چيپس!




  3. تلفن همراه خودتون رو خاموش يا بي صدا کنيد و سعي کنيد اون رو دور از دسترس خودتون بگذاريد تا حواستون پرت نشه.




  4. اگه لازمه که براي درسي که در حال مطالعه کردن اون هستيد از اينترنت استفاده کنيد، از اون مطالب قبلا پرينت بگيريد تا به بهانه جست و جو براي اون مطلب، حواستون به مطالب ديگه در اينترنت نره و به جاي درس خوندن مشغول جست و جوي اينترنتي در سايت هاي ورزشي و ساير سايت ها بشيد.




  5. براي خودتون اهداف دست يافتني و معيّن بگذاريد.




  6. براي خودتون برنامه درسي درست کنيد و به اون پايبند باشيد. حتما برنامه ريزي مناسبي داشته باشيد. اگه دوست داريد درباره اهميت و روش اصولي برنامه ريزي بيشتر بدونيد، پيشنهاد مي کنيم حتما مقاله برنامه ريزي براي کنکور رو که در موسسه آموزشي بارسا تهيه شده مطالعه کنيد.




  7. درس هاتون رو در طول زمان تقسيم بندي کنيد و هر دفعه بخش هاي کوچکي از اون رو بخونيد و مطالب رو جمع نکنيد تا زياد بشن و براي مطالعه اون ها به مشکل بربخوريد.




  8. با اطرافيانتون صحبت کنيد و اون ها رو توجيه کنيد که در اين زمان مشخص و اين محل قراره درس بخونيد تا اون ها مزاحمتون نشن و حواس شما رو پرت نکنند.




علي ميرصادقي


وقت و عمر چيز عجيبي است، تقريباً تنها هديه رايگاني است که در اختيار همه انسان‌ها قرار دارد. تنها چيزي است که بخواهيم يا نخواهيم بايد آن را مصرف کنيم. منتها چگونه مصرف کردن اين هديه است که بين انسان‌ها تفاوت ايجاد مي‌کند.
بعضي‌ها آن را پاي گيم و تلويزيون و ماهواره و اخبار مي‌سوزانند. بعضي‌ها عمده آن را صرف شغلشان مي‌کنند. بعضي‌ها عمده آن را صرف خواب و خوردن و تفريح مي‌کنند. بعضي‌ها نمي‌دانند با آن چکار کنند و آرزو مي‌کنند سريع‌تر تمام شود. در نقطه مقابل آن افرادي در آي سي يو هستند و ميليون‌ها تومان هزينه مي‌کنند تا چند ساعت يا چند روز يا چند هفته بيشتر زنده بمانند.


بعضي‌ها عمر فروشي مي‌کنند و اندک حقوقي در ازايش دريافت مي‌کنند. آن‌ها فروشندگان زمان هستند.
بعضي‌ها خريداران زمان هستند وقت ديگران را مي‌خرند و خودشان اندازه چندين انسان زندگي و امکانات و درآمد را تجربه مي‌کنند. بعضي‌ها روي خودشان کارکرده‌اند. صاحب علم و تجربه و مهارتي هستند و واحد درآمدشان ساعتي يا دقيقه‌اي است (مانند مشاوران، پزشکان، فروشندگان حرفه‌اي و خلاصه صاحبان تخصص) بعضي‌ها صاحب مهارت و علم و دانش خاصي نيستند و واحد درآمدشان ماهانه است.


پول قابل ذخيره‌سازي است. اگر از دست رفت مي‌تواند جبران شود ولي افسوس که زمان اين‌گونه نيست.


زمان را نمي‌توان ذخيره يا پس‌انداز کرد. فقط بايد خوب خرج کرد زمان را نمي‌توان به عقب برگرداند. فقط بايد خوب به جلو برد.


بي‌انصافي است که وقت را به طلا تشبيه کنيم. وقت طلا نيست وقت همه‌چيز است. طلا فقط يک محصول جانبي است که نتيجه ي استفاده درست از زمان است. متاسفانه در جامعه اي زندگي مي کنيم که زمان در فرهنگ آن پول نيست،سرمايه نيست،بهره ندارد،سود ندارد،هزينه محسوب نمي شود.


همان‌طور که در کتاب «شکستن مرزهاي ثروت» اشاره‌ کرده‌ام به نظرم مهم‌ترين کارکرد پول اين است که مي‌تواند برايمان وقت بخرد. اگر پول کافي داشته باشيم عمر عزيزمان را صرف به دست آوردن نيازهاي اوليه زندگي نمي‌کنيم؛ بلکه از عمرمان براي ساختن دنياي بهتر براي خودمان و ديگران استفاده مي‌کنيم.


اميدوارم هرگز مصداق اين شعر پروين اعتصامي نباشيم:


عمر گران‌مايه در اين صرف شد                                      تا چه خورم صيف و چه پوشم شتا.     


استعاره مثلث «فکر، وقت، انرژي» را خيلي دوست دارم.


اين استعاره ابداع استاد محمود معظمي است. اين مثلث سه رأس دارد که مهم‌ترين آن فکر است و بعد زمان و انرژي.


ما در هرلحظه از زندگي فقط يک فکر، يک‌وقت و يک انرژي‌داريم و مي‌توانيم آن را صرف يک کارکنيم. اينکه اين سه فاکتور را کجا صرف مي‌کنيم نشان‌دهنده نتايج زندگي است. هر کاري که انجام مي‌دهيم بايد از خودمان بپرسيم الآن من فکر و وقت و انرژي‌ام را روي چه‌کاري دارم صرف مي‌کنم، آيا اين کار من را شادتر مي‌کند. آيا اين کار درآمد من را بهبود مي‌بخشد. آيا اين کار من را موجود بهتري مي‌کند و مهم‌تر از همه اينکه آيا اين کار اولويت من هست؟



  • تمرين: لطفاً ارزش زمان خود را به تومان محاسبه کنيد.


براي اين کار مجموع دريافتي يک سال خود را محاسبه نموده و آن را بخش‌بر عدد 2000 کنيد. ارزش يک ساعت کاري شما مشخص مي‌شود. عدد 2000 بيانگر ميانگين 40 ساعت کار در طول هفته و به مدت 50 هفته در سال است.


به‌طور مثال اگر کل دريافتي يک کارمند در ماه دو ميليون تومان باشد براي يک سال کار وي، عدد بيست و چهار ميليون تومان را بخش‌بر 2000 ساعت مي‌نماييم:


12000 = 2000 /24.000.000


يعني ارزش يک ساعت کار اين کارمند برابر با 12.000 تومان است (!)


مي‌خواهيد يک مطلب جالب برايتان بگويم؛ فردي را مي‌شناسم که بابت يک ساعت مشاوره به افراد و بيزنس هاي خصوصي مبلغ 5.000.000 تومان حق المشاوره دريافت مي‌کند. ايشان در زمينه کاري خودشان جزو متخصصان تراز اول کشوري هستند درحالي‌که هيچ مدرک مرتبطي هم ندارند؛ اما تخصص و علم حوزه کاري‌شان را بامطالعه و تحقيق شبانه‌روزي به دست آورده‌اند. (رجوع کنيد به قانون شماره 28 و گفته‌هاي مايکل گلدول)


حسن شيرمحمدي


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

nothing but blog fskarate عصردانايي اینجا همه چی هست آموزش طراحی وب دقایق درس (فیلم ) پشت چهره ها اجناس فوق العاده مرجع مقالات رسمی سئو بلاگی برای فایل ها